یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

سلام به یُمن نام مبارک خدا...
اینجا نمیدانم چه پیش میآید اما...
میدانم دلم تنگ است..
نمیدانم چه میخواهی...
میدانم اتفاق روزگار تو را اینجا کشانده...
میدانم همگی تنهایی را تجربه کرده ایم...
حالا نمیخواهم جانماز آب بکشم...
اما درنگی کن..
حقیقتا چقدر سخت است تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزها رهبرم تنهاست...
امام زمانم تنهاست...
که ما کوفی منشانه مدام نامه ی دروغینِ جان نثاری برایشان مینگاریم...
و من مدعی تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟

اما نه.... حقیقتا خدایی دارم که به قول بزرگی:
بارها در زندگی درست جایی دستم را گرفته که میتوانست مچم را بگیرد.....

دعاکنیم...برای آدمیتمان...
برای ظهور...

خبر چقدر سنگینه...خبر چقدر پر درده..

يكشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۱۳ ق.ظ

خدایااااااااااا وقتی این خبر رو خوندم دلم میخواست زنده نمیبودم...دلم میخواست نمیشنیدم...دلم میخواست کاری میکردم...خدایااااا چجوری سر روی بالشت میذاریم و توی فکر سحری و افطاری و فلان مدل و فلان چیزیم و این خبر در عصر ماااااااااااااا و نه در پسِ هزاره ها...داره این اتفاق میفته و ما خفه خون گرفتیم....

خدایااااا مگه نه این ماه ...ماه خودته...مگه نه تو کریم و مهربونی...منجی بشریت رو بفرست امام عصرمونو بفرست...خاک بر دهان ناپاکی چون من که هزار بار مانع تراشیدم بر ظهور...ولی خدایاااااااا ترو به خداوندیت قسم میدم...

التماست میکنم...خدایا به عزیزان و مقربان درگاهت قسمت میدم فرجی کن این درد رو بر پاره های تن اسلام ....به برکت فرج مولامون...حضرت ولی عصر روحی له الفدا

 

 

 

 

اما کجان اونایی که توی خونه ی گرمشون توی امنیتی که از برکت خون آرمانها و روح الله ها درش هستن لمیدن و تز سلیطگی و بی ناموسی میدن....

کجان که جواب سوالی رو بدن که هرگز جوابی ازش نگرفتم.‌...

چی میشه یه دختر ؟ الحال براشون میشه پیراهن عثمان و براش نه تنها یقه هاشونو جر میدن بلکه جامه به در میکنن و بهانه شون میشه آزادی.....حالا اما حامیان شیطان صفت و حیوان و خبیث شون که تموم تلاششونو کردن در کم هزینه ترین راه استثمار ایران اسلامی عزیزمون...این وحشی های غاصب نسل کش از هیچ جنایتی شرم ندارن و وقیحانه بازگو میکنن..‌

 

خواااهش میکنم دیگه نگید نمیدونستیم توی تیم کی بازی میکردیم و نگید فریب خوردیم‌‌‌‌‌.....

 

خدایا پاره پاره شد دلم...دیگه بسهههههه....

 

روایت دردناک یک خبرنگار از جنایت دشمن صهیونیستی در بیمارستان شفا

🔸شوهر زن مورد تجاوز ارتش "اسرائیل" در بیمارستان الشفاء غزه می گوید:
سربازان به او دستور دادند لباس‌هایش را درآورد و شروع به کتک زدن کردند، سپس او به آنها گفت: «من پنج ماهه باردار هستم، مرا نزنید» اما متأسفانه به کتک زدن او ادامه دادند. بعد از ساعت ها همه زن ها را به جز زن باردار و فرزندانش بیرون آوردند، جلوی چشم شوهر و اقوام و فرزندانش بردند و به آنها تجاوز کردند. آنها به مردان دستور دادند که چشمان خود را نبندند وگرنه به آنها شلیک می کنند.

 

 


نویسنده مشهور اهل غزه(جهاد حلس):
🔹ای مسلمانان در ماه رمضان به زنان مسلمان تجاوز شد سپس آنان را کشتند، چرا هنوز بیکار نشستید!؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۰۵
فرزند آدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی