یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

سلام به یُمن نام مبارک خدا...
اینجا نمیدانم چه پیش میآید اما...
میدانم دلم تنگ است..
نمیدانم چه میخواهی...
میدانم اتفاق روزگار تو را اینجا کشانده...
میدانم همگی تنهایی را تجربه کرده ایم...
حالا نمیخواهم جانماز آب بکشم...
اما درنگی کن..
حقیقتا چقدر سخت است تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزها رهبرم تنهاست...
امام زمانم تنهاست...
که ما کوفی منشانه مدام نامه ی دروغینِ جان نثاری برایشان مینگاریم...
و من مدعی تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟

اما نه.... حقیقتا خدایی دارم که به قول بزرگی:
بارها در زندگی درست جایی دستم را گرفته که میتوانست مچم را بگیرد.....

دعاکنیم...برای آدمیتمان...
برای ظهور...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابهام» ثبت شده است

خدایا سلام..
امتحان و صورت سوال جدیدی رو ک برام نوشتی نمیفهمم..
بغض و غصه ی تونستن و درنگ و نرفتن...
بغض جاموندن و دلتنگی...

اما حالا بعد از امتحان و واگذاری امور به خودت ...و موفقیت ...ترسانم ...ب گمانم ک باید بمانم...ب گمانم باید انتخاب کنم..
 دلتنگم..ازینهمه گیجی و نفهمیدن امتحانت دلتنگترم..
راهنمایم باش..
مولایم ..
تویی ک از جایی ک گمان نمیکنی میبخشی..
بفهمان کدام راه صحیحترین است؟
باید بروم؟؟؟؟؟ این همان است ک میخواهی؟
میخواهی تا آنها خود را ارتقا دهند یا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا نروم و خودم و نفسم را انکار کنم و تو را و رضایتت را بخواهم...و ملامت ها را خوش داشته باشم..
خدای  مهربانم مهربانی ات را روزی ام کن..مهربانی خاصت را...
بفهمان  بر منِ ناتوان از ادراک  حکمتت.....
خواهش میکنم..
چراغ راهی بفرست..
ترسانم و دلگیر و دلتنگ...
گاهی گمان میکنم اضطراب سراسر وجودم را گرفته..آن هم درست جایی که همه گمان میکنند بهترین نقطه و امکان است.........
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا میخوانمت با تمام وجود ...ابهامم را به تو میسپارم تا روشنی بخش راهم باشی........
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۷ ، ۰۸:۲۸
فرزند آدم