یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

سلام به یُمن نام مبارک خدا...
اینجا نمیدانم چه پیش میآید اما...
میدانم دلم تنگ است..
نمیدانم چه میخواهی...
میدانم اتفاق روزگار تو را اینجا کشانده...
میدانم همگی تنهایی را تجربه کرده ایم...
حالا نمیخواهم جانماز آب بکشم...
اما درنگی کن..
حقیقتا چقدر سخت است تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزها رهبرم تنهاست...
امام زمانم تنهاست...
که ما کوفی منشانه مدام نامه ی دروغینِ جان نثاری برایشان مینگاریم...
و من مدعی تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟

اما نه.... حقیقتا خدایی دارم که به قول بزرگی:
بارها در زندگی درست جایی دستم را گرفته که میتوانست مچم را بگیرد.....

دعاکنیم...برای آدمیتمان...
برای ظهور...

برام سوالللللللهههههههه....شدیدااااااا

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۰۸ ب.ظ

اگه کسی تونست جوابمو بده ممنون میشم بگه...

من یه خانم چادری ام... به شدت معمولی..حتی شاید کمی زشت...بدون ارایش..حتی جسارتا بدون اصلاح...

از وقتی اومدم اینجا ۴ یا ۵ مورد اقایون توی تاکسی یا حتی توی خیابون و...بدون اینکه یه کلمه حرف زده باشم....حتی بعضا با مقنعه ی مشکی مدرسه و اتو نشده(اینجا اتو همراهم ندارم)بهم پیشنهاد ازدواج میدن صراحتااااا...بی واسطه...در لحظه...منم ناچارا دروغ میگم بهشون...که نامزد دارم یا متاهلم..

ملاک اینا چیه آخه؟؟؟

آدم حتی خونه و ماشینشو انقد الکی و هرکی هرکی نمیفروشه.....

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۱۰
فرزند آدم

نظرات  (۱۲)

باور نکن سرکاریه

پاسخ:
باور که نکردم....ابدااااااا.....فقط برام سواله...چی میشه ....یا بهتره بگم با خودشون چی فکر میکنن که....

میخوان بدونن شما چه واکنشی نشون میدید. نخ رو میگیرید یا نه عزیزم 😉

اونایی که الان با خانواده میان سر کار میزارن. توی تاکسی و خیابون که تکلیفش مشخصه

پاسخ:
اخه اون همهههههه آدمایی که خودشون بدون نخ و..میرن طرف اینجور آدما...دیگه چرا به یه آدم ساده ی پر درد بخوان بگن....

دخترهایی خوبی مثل تو رو هم میخوان تور کنن

تنوع عزیزم تنوع 

همه رو میخوان امتحان کنن 

اگه این بار پیشنهاد دادن، دستشو بگیر ببر گل و شیرینی بخره با هم برید خونه شما😉😅

پاسخ:
خخخخخخ...
اونو که شما لطف دارین...ولی خداییش فقط برام سوال بود....

حالا من برام سواله چرا به خودت میگی زشت ... حتی اگه از احترام به خود و ... بگذریم، خلقت خدا زشت نمیشه ، خلقت خدا همیشه قشنگه :) 

 

اونا هم مریضن که توی تاکسی دنبال رابطه میگردن، دنبال چیزای دیگه ان، شما جدی نگیر، اصلا هم نیازی نیست جوابشونو بدی که بگی نامزد دارم یا هرچی، فکر کن نشنیدی

پاسخ:
راستش من خودمو دوس دارم....چهره مو و از خدا شاکرم...از باب تعمیق مطلب گفتم....
اما اونو که مجبور شدم راننده بود...و مسیر طولانی‌..هرچی سرم توی گوشی بود و محل نذاشتم هزار بار پرسید مجبور شدم...
اولی رو که توی خیابون بود هااااااج و واج بهت زده نگاه میکردم...آجیم اومد منو کشید و برد...

اون سطر آخر رو جدی نگفتم

با حرفهای دزیره  عزیز موافقم

پاسخ:
ممنونم ازتون...

ما یه همسایه داریم هر ‌کی پیشنهاد بده با لنگه کفش میزنتش 😅 خشنه ولی کارش درسته😅😅

پاسخ:
دمش گرررررررم
۱۰ بهمن ۰۲ ، ۲۱:۲۸ شنگول العلما

سلام 

من بودم یه سیم کارت الکی برای بزرگترم می خریدم.

هر کی درخواست داد شماره الکی بزرگترم رو می دادم.

واقعی بود زنگ می زد. غیرواقعی بود زنگ نمی زد.

مزاحم بود سیم کارت رو خاموش می کردیم یه سیم کارت دیگه می خریدیم.

^_^

پاسخ:
سلام بزرگوار...خب من شرایطی ندارن دوتا بزرگترم که ازین کارا کنن....الهی سایه شون روی سرم باشه..
البته دقت کردین؟؟؟
همه دنبال راه حل بودن اما ذهن منو علت این فعل مشغول کرد...
راستش توی شهر خودمون یه مورد اینجوری هم نداشتم توی ۳۵ سال عمرم......
چرا اینجا اینجوریه رو نفهمیدم....
بماند وه کلیییییی خواستگار خانم هم داشتم برا پسراشون همهههههه شونم ازم کوچیکتر بودننننننننن پسراشون....خخخخ

اولا که مدل شما در اقلیت هست تا حدودی ، دوما انسانها همیشه بدنبال اون هستن که نادرتره و اقلیته . 

سوما ، آدم ها، افراد هم‌ فرکانس با خودشون رو جذب می‌کنن ؛ چه در قالب کنش و چه در قالب واکنش .

پاسخ:
اخه فرکااااانس من اصلااااا شبیه اونا نیست..
اون روزی که این مطلب رو نوشتم توی مسیری بودم که چون ناوارد بودم تاکسی خور نداشت ناچارا برای شخصی‌هایی که مسافرکشی میکردن هم درخواست مسیرمو اعلام میکردم...
که راننده یهو شروع کرد به حرف زدن...
که شما مجردین؟
از قضا طبق صحبت دزیره جان ابتدا سکوت کردم....
بعد دیدم شروع کرد که من همسرم رو توی تصادف از دست دادم...
قبل از اینکه ادامه بده بهش گفتم نامزد دارم...
گفت آخه خانمی با ....یادم نیست کلمه شو...پیدا نمیشه...و بعد گفت من پسرمم با همسرم از دست دادم...الان هرکی میاد اولش مهریه شو میگیره و.....
منم کلاااا سکوت کردم.فقط پول رو خواستم بدم.نگرفت...
منم گفتم خدا امواتتونو بیامرزه....
اما من دنبال این فرکانس نبودمااااا....
خخ

راستی ، شما الان کجایین ؟

قبلا کجا بودین ؟

پاسخ:
قبلا یه جایی خیلیییی دورتر از پایتخت....
الان تا چند روز پیش توی پایتخت..
و این لحظه یه جایی حوالی پایتخت....

پایتخت بدرد هیچی نمیخوره . فقط برا میلیونرها مناسبه

پاسخ:
من فهمیدم که هرجایی خوبیها و بدیهایی داره...
پایتخت برای ما شهرستانیها شاید به لحاظ امکانات مورد ارج باشه....
اما راستش سالهااااا پیش به دلایلی ازش بدم اومد...دوباره پارسال که بخاطر درمان بابا اومدیم تا حدودی بدم اومد....بیشتر از هرچیز هم از عوارض بصری رنج میکشیدم...
اما وقتی دنبال خونه توی این شهر جدید میگشتم...
یه شب که برگشتم تهران..
حس کردم به آعوش مادرم برگشتم....
تصور کنید که این شهر جدید چقدددددددر آزار داد روحمو...
شهری که تموم معادلات ذهنمو بهم زد...
تموم تاریخچه ی ذهنیمو نسبت بهش برد زیر سوال...

گیج شدم ! شهر بدتر از تهرانم مگه هست ؟ (البته برای غیرثروتمندان)

 

درمورد امکانات هم.... باید ببینیم چی میدیم و چی گیرمون میاد ، که اکثرا برآیندش منفی هست ‌.

پاسخ:
بله...درسته....من همون یه ذره سلامتی پدرمو به بهای زیاااادی دادم...مادی و معنوی...

همون عوارض بصری... اصلا از این بدتر چی هست ؟! هم روان رو تخریب میکنه هم عاقبت رو . 

و وای... که روان خراب خسر الدنیا و الآخره

پاسخ:
کاملااااا درست میفرمایید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی