یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

سلام به یُمن نام مبارک خدا...
اینجا نمیدانم چه پیش میآید اما...
میدانم دلم تنگ است..
نمیدانم چه میخواهی...
میدانم اتفاق روزگار تو را اینجا کشانده...
میدانم همگی تنهایی را تجربه کرده ایم...
حالا نمیخواهم جانماز آب بکشم...
اما درنگی کن..
حقیقتا چقدر سخت است تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزها رهبرم تنهاست...
امام زمانم تنهاست...
که ما کوفی منشانه مدام نامه ی دروغینِ جان نثاری برایشان مینگاریم...
و من مدعی تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟

اما نه.... حقیقتا خدایی دارم که به قول بزرگی:
بارها در زندگی درست جایی دستم را گرفته که میتوانست مچم را بگیرد.....

دعاکنیم...برای آدمیتمان...
برای ظهور...

تن به ظلم ندادن هزینه داره...

يكشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۴:۵۶ ق.ظ

تنها اتوبوسی رو که هرروز سر ساعت باهاش میرسیدم قم از بس نامردی کرد منم قیدشو زدم عمدا اسنپ گرفتم عین هرروز که برسم پای ماشینش...

دید منو...دیدمش...با وجود استیصالم توکل کردم به خدا رو رفتم سواریهای شخصی رو سوار شدم...ساعت ۴ و خرده ای...

 

اضطراب پر نشدنش به موقع...

اضطراب هزینه ی ترددم که ماه پیش از حقوقمم بیشتر شد...

امااااااا می ارزید به نظرم که بهش بفهمونم چقدددددد نامردیه یه خانم رو بخاطر نمازش وادار نکنی به انتخاب و رهاش کنی....

 

دیروز بعد از یک ماه تردد باهاش...

عوارضی قم وایساد واسه نماز چون مقصد خودش قم نیست..گفت تو پیاده نشو میبرمت ۷۲ تن...گفتم قضا میشه اونجا برسیم....گفت پس رفتی واسه نماز من دیگه ۷۲ تن نمیبرمت..

و واقعاااااا رهام کرد عوارضی قم توی خلوتی جاده...دم طلوع افتاب...

 

 

الان از کنارش رد شد اون ماشینی که سوار شدم...وایساده واسه نماز....

و نااااااامررررررردددددددییییییی کررررررددددد

 

 

الان ماشینی که گرفتم از کنارش عب

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۸/۰۷
فرزند آدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی