خلق را با تو بد و بدخو کند ...تا تو را ناچار رو آن سو کند...
صداش توی گوشم پیچید...حس کردم حالش بد شده...
حس کردم دگ نفسش بالا نمیاد...مضطرب شدم پریدم قبل از اینکه چشمم بهش بیفته فریاد زدم...بابااااا....صدا زد بله بابا...
هیچوقت انقدر نترسیدم...حداقل یادم نمیاد...
حتی وقتی مامان جلو چشام سکته کرد...
خدایاااااا شکرت...در همه حال...هرچند ب لقلقه های زبان...ادای شاکرین رو در اوردنمو بپذیر...
عزیزدلم... صدای «بله بابا» گفتنشون توی خونه تون طنین انداز باشه الهی، الهی که عمر طولانی و با عزت داشته باشن و عاقبت بخیر باشن