خدایا سلام..
امتحان و صورت سوال جدیدی رو ک برام نوشتی نمیفهمم..
بغض و غصه ی تونستن و درنگ و نرفتن...
بغض جاموندن و دلتنگی...
اما حالا بعد از امتحان و واگذاری امور به خودت ...و موفقیت ...ترسانم ...ب گمانم ک باید بمانم...ب گمانم باید انتخاب کنم..
دلتنگم..ازینهمه گیجی و نفهمیدن امتحانت دلتنگترم..
راهنمایم باش..
مولایم ..
تویی ک از جایی ک گمان نمیکنی میبخشی..
بفهمان کدام راه صحیحترین است؟
باید بروم؟؟؟؟؟ این همان است ک میخواهی؟
میخواهی تا آنها خود را ارتقا دهند یا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا نروم و خودم و نفسم را انکار کنم و تو را و رضایتت را بخواهم...و ملامت ها را خوش داشته باشم..
خدای مهربانم مهربانی ات را روزی ام کن..مهربانی خاصت را...
بفهمان بر منِ ناتوان از ادراک حکمتت.....
خواهش میکنم..
چراغ راهی بفرست..
ترسانم و دلگیر و دلتنگ...
گاهی گمان میکنم اضطراب سراسر وجودم را گرفته..آن هم درست جایی که همه گمان میکنند بهترین نقطه و امکان است.........
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا میخوانمت با تمام وجود ...ابهامم را به تو میسپارم تا روشنی بخش راهم باشی........