خواهش میکنم...
شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ب.ظ
سلام بر تو...
تویی که مولای مهربان همگانی..
تویی که به رویم نمی آوری نیامدن های همیشگی ام را....
از تو میخواهم بگویم اما بر دلم سنگینی میکند این خودِ خودم...
شاید ..شاید این حقیقت داشته باشد که باز هم دل تنگم که آمدم...
اما میدانی...
خوب تر از همه ی همه..همیشه این تو بودی که دستم را گرفتی...
درست همان یک لحظه ای که شاید اگر نمی آمدی..جایی بودم در همان نزدیکی های قعر جهنم...
نمیگویم این روزها ایمان آورده ام که دیگر جهنمی نیستم...نه...
اما میگویم باز هم کمکی میخواهم از همان جنس کمک ها..
ز آن سفارشی هایی که کارِ توسل و معجزه ات است...
میدانم آدم شدن من معجزه میخواهد...معجزه ای بزرگ..
اما همیشه خواهرم میگوید بزرگ بخواهم چون تو بزرگی...و بزرگِ من در برابر تو هیچ نیست...
نمیدانم حکمتش چیست...اما میدانم دیشب درست اتفاق افتاد آن تماس...
الو..
سلام
خوبی ***جان؟
ببخشید نمیدونم چی بگم؟
فقط میدونم حالم خراب شد..
میدونم باید دوباره به همونایی توسل کنی که همیشه میری درِ خونه شون...
فزند آدم جان باور کن مامانم گفته چرا به این دوستات که همیشه دعاشون میکنی نمیگی برامون دعا کنن..
و من الان اومدم حق دوستی مونو به قدر توانم بجا بیارم..
همین جا از شما عزیزی که به هر دلیلی این متن رو میخونید میخوام که برا خواهرِ یکی از دوستای عزیزم دعا کنید..
سرطان داره و دوتا بچه...
الان داشتم فک میکردم چقدر بی مادری سخته...
این ایام خیلی دور نیست از روزایی که مخصوص حضرت مادره....
تروخدا دعاش کنید..اصلا همه ی مریضا رو...
هرکی هرجوری بلده دعا کنه برای سلامتی مریضا..
میدونید الان چی ناراحتم کرد؟
اینکه برا همه چیز دعا میکنیم اما چرا برا ظهور آقامون واقعیِِ واقعی دعا نمیکنیم..ضجه و ناله نمیزنیم..
وای بر من که چقدر حقیرم...
خدایا
اللهم عجل لولیک الفرج..
اللهم اشف کل مریض..