یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

سلام به یُمن نام مبارک خدا...
اینجا نمیدانم چه پیش میآید اما...
میدانم دلم تنگ است..
نمیدانم چه میخواهی...
میدانم اتفاق روزگار تو را اینجا کشانده...
میدانم همگی تنهایی را تجربه کرده ایم...
حالا نمیخواهم جانماز آب بکشم...
اما درنگی کن..
حقیقتا چقدر سخت است تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزها رهبرم تنهاست...
امام زمانم تنهاست...
که ما کوفی منشانه مدام نامه ی دروغینِ جان نثاری برایشان مینگاریم...
و من مدعی تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟

اما نه.... حقیقتا خدایی دارم که به قول بزرگی:
بارها در زندگی درست جایی دستم را گرفته که میتوانست مچم را بگیرد.....

دعاکنیم...برای آدمیتمان...
برای ظهور...

۱۶ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

ترس تموم وجودتو میگیره...

 

خدایاااااااا از دنیا و آدماش بریدم....منو ببر پیش خودت...گریههههههه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۰۴:۲۶
فرزند آدم

کاشکی اونایی که احکام میگن حواسشون باشه..

 

من از بعضیاشون هرگزززززززز نمیگذرم....

 

گاهی بعضیاشون....نه همه ها....دقیقا ادمو وادار به گناه و اشتباه میکنن و منکر حلال خدا میشن....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۳ ، ۱۴:۰۸
فرزند آدم

تصمیم گرفتم برم مرقد امام....

نیت: حضور و پرشکوه تر شدن مراسم....قطره بودن در دریا....

 

با همکارم مطرح کردم.قرار شد همسرشون هماهنگ کنه با سرویسهای....برم.

 به دلم نبود...میگفتم هدف نباااااید وسیله رو توجیه کنه....چون فلانی مسئوله در شرایطی که زمان ثبت نام تمام شده... بدلیل اشنایی...این اتفاق بیافته....

 

بخاطر اینکه نیم ساعت دیرتر از خواب پاشدم ده دقه دیرتر رسیدم....و نهایتاااا دیدم امکانش نیست که برسم....

 

خواستم تاکسی بگیرم تا ۷۲ تن....نبود.شخصی سوار شدم...به رانتده گفتم پیش ماشینای تهران پیاده م کنید.پیرمرد گفت...خودم میرم فقط بیا جلو تا مسافر بزنم...

 

خدا به نیت آدما برکت میده....

 

خدایااااا شکرررررررت

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۰۶:۴۵
فرزند آدم

اون لحظه ی توی فشار روحت باااارها میمیری

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۰۷
فرزند آدم

پاتو محکم بذاری روی دلت....

درست جایی که دلت....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۳۱
فرزند آدم

اگه یه وقتی یکی از روی استیصال کمکتون رو طلبید شروع نکنید به رگبااااار ببندینش؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۰۸
فرزند آدم

یه چیزی باعث شده بود که به شدت گریه‌م بگیره .....که یه چیزی اومد توی ذهنم‌...

 اینکه برای شسته شدن گناه‌های گذشته گاهی لازمه خیلی اشک بریزیم...

یه مثال می‌زنم شاید نزدیک کنه موضوع رو به ذهن‌ها ....

 

دیدین وقتی بارون یه جایی که خاک نشسته نم نم می‌زنه جای قطره‌هاش روی اون خاکا می‌مونه ‌.....عملاً اون خاک‌ها اون آلودگی‌ها شسته نمی‌شن.... بلکه اگه بارون خیلی شدید باشه  ...زورش بیشتر از اون خاکا میشه  و می‌تونه اونا رو بشوره و ببره ....گاهی لازمه که برای بعضی از خطاهامون خیلی زیاد اشک بریزیم ...تا بتونه قدرت پیدا کنه و اثری ازون آلودگیها نذاره...

 

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۱۹
فرزند آدم

عقلم به یه چیزای زیااااادی قد نمیده...

کسیو ندارم که همه چیزو بهش بگم و ازش بخوام کمک کنه در تصمیم درست...

 

مجبورم ابعاد مختلفی رو بسنجم....

و نمیتونم‌..

کاااااش کمکی برسه...

بلاتکلیفی فشار زیادی به روحم میاره...

 

 

 

+قهر بودم با بیان و همهههه چون چندددد روز هی میومدم حرف بزنم بیان باز نمیشد برام...

 

اما بیان محلی برای تخلیه ی فشارهای روانیم شده...

حلال کنید اینجا به هیییییچ دردی تون نمیخوره...

 

ولی واسه من بزرگترین منفعتش سبک شدنه و اینکه دعاهاتون و اثراتش که میبینم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۲
فرزند آدم

میشههههه مثل همییییییشه دعامون کنید....

بابا حالش خوب نیست و من فشااااار زیادی رومه...حال دلم اصلااااا خوب نیست....

 

 

 

 

خدایاااااا شکرتتتتت بااااااااازم با آیه الکرسی آروممون کردی...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۳۸
فرزند آدم

چرا بعضی روزا بیان باز نمیشه؟؟؟؟

چند روزه دیوااااانه م کرده...میخوام بیام حرف بزنم و بنویسم...باز نمیشههههه اصلااا...مثلا یه ساعت باز میشه بعدش دوباره خطای ssl میده....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۵۶
فرزند آدم