یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

رفتم برای بازدید از یه خونه..

طرف گفت فلان ساعت..

رفتم حرم...که نزدیک بود به اونجا...

بیکار بودم...

اما قسمتم شد روضه ی سه ساله...

بعدش..

مسیر بسته بود..

ناچارا کلیییئ پیاده روی کردم....پیاده روی برام بعد از تصادف لذت بخش و راحت نیست...

بعدش به زحمت بعد از کلیییییی راه رو رفتن اخرش رسیدم به ایستگاه ماشینایی که مخصوص حرم هستن...فکر نمیکردم جا بشم..ولی انقدر منظره ی تماشایی داشت حرم با لذت از خدا خواستم جا بشم و دقیقا صندلی هایی که پشت به راننده هستن و رو به گنبد و حرم ...

 

دقیقا  همونجا من جا شدم....و ذوق زده به خانم گفتم حالا که میشنوید صدامو....لطفا کربلا و یک دیدار هم بدین بهم...

  • فرزند آدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی