یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

تو در جنگل‌های ورزقان، در نقطه صفر

 مرزی چه کار می‌کنی مرد؟

صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت

 که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی،
 
پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟

می‌خواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟

خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله می‌شدی و چند نفر آدم را پیدا می‌کردی و از بین‌شان ردی می‌شدی و صدای شاتر دوربین‌ها و تمام.

چه کاری داری به این  که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده.
چه کاری داری که روستای کهنه‌لو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد.
و روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچه‌اش سقط شد.
اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار می‌رفتی سید!
عدل رفتی سراغ نقطه‌ای که کل مملکت بسیج شده‌اند برای پیدا کردنت؟

محل وقوع سانحه که  "منطقه پرواز ممنوع" هست و آنتن دهی کلا وجود نداره

و هیچ آنتن‌دهی نداره

یک منطقه بسیار صعب العبور و کوهستانی 

انصافت را شکر.

می‌گویند آن‌جا باران گرفته.

زیر باران دعا مستجاب است.

دعا کن برای خودت

دعا کن برای ما؛ 

پیرمرد روستای کهنه‌لو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
دعا کن سید!
شب عید است...

https://eitaa.com/joinchat/3407282350Cb54eca7eae

  • فرزند آدم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی