یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

سلام به یُمن نام مبارک خدا...
اینجا نمیدانم چه پیش میآید اما...
میدانم دلم تنگ است..
نمیدانم چه میخواهی...
میدانم اتفاق روزگار تو را اینجا کشانده...
میدانم همگی تنهایی را تجربه کرده ایم...
حالا نمیخواهم جانماز آب بکشم...
اما درنگی کن..
حقیقتا چقدر سخت است تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
این روزها رهبرم تنهاست...
امام زمانم تنهاست...
که ما کوفی منشانه مدام نامه ی دروغینِ جان نثاری برایشان مینگاریم...
و من مدعی تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟

اما نه.... حقیقتا خدایی دارم که به قول بزرگی:
بارها در زندگی درست جایی دستم را گرفته که میتوانست مچم را بگیرد.....

دعاکنیم...برای آدمیتمان...
برای ظهور...

پس من چی؟؟؟؟؟؟

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۴۸ ق.ظ

بهش پیام دادم که سلام خوبی؟در چ حالی؟ و...میبینی تروخدا همه دارن میرن ..فقط من موندم..تو برنامه ت چیه.....

اینو تو پرانتز داشته باشید ک چند روز قبلش زنگید ک چون اونم نمیتونه بره بجاش رفته مشهد..پابوسی..


بی هیچ مقدمه ای نوشت..فدات شم الهی ویزامو هم گرفتم...

منو بگی نه ک نخوام اون بره ازینکه خودم نمیتونستم برم انگار دنیا رو سرم خرابتر از قبل شده بود..

بهش زنگیدم..البته ن همون لحظه..

گفتم خوبی؟

خیلی نامردی..تک خوری نداشتیم..

اون روزی اربعینشو هرسال از شهدا و امام رضا علیه السلام میگیره..

گفتم پس من چی؟؟؟؟

حرف از شهادت میزد...گفت مامانم حلالم نمیکنه بگم شهید شم..

به شوخی گفتم منم نمیبخشمت مگه اینکه منو هم ببری....

اون ساکن ی جای دیگه ست و منم بابام...................خسته م ازینکه بگم نمیذاره....

همه دارن میرن و این منم که از همه روسیاه ترم....

خاک تر از خاکم که نمیشه برم خاکی بشم به تربتش.......

حالا من موندم و یه عالمه عقده ی کربلا....

حناق شده این آرزو ...........

میسوزونه و گاهی فک میکنم چون هوسه زیارته.....نمیطلبن..معرفتم درسته کمه به زیارت ...ولی میدونی حال خودمو..دلمو


خدایا..میشه منم یه روزی...پای آبله و چهره نم دار کنم...جاده رو تا کربلا با هروله ........


+یا سیدی خذنی...


+ز داغ تو دل حزین است..


گرچه ازینجا تا کربلا فقط یک سلام راهه

"السلام علیک یا اباعبدالله

ولی بطلب آقا....حضورا خدمت باید برسیم...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۸
فرزند آدم

لحظه هام..

نظرات  (۵)

دلم خونه بخدا 
۲۸ آبان ۹۴ ، ۰۱:۴۸ ریحانه رهبر
اون آهنگ واقعا سوز تمام معنای مظلومیت آقا رو میرسونه

ما فقط وقتی نیاز بشون داریم با اشک و ناله صداشون میزنیمو یادشون میکنیم.فقط غمو غصه هامونو میبریم پیششون

کاشکی بشه که عاشق شیم
کاش بشه که لیاقتش رو داشته باشیم

محتاجیم به دعا
۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۹ ❤منتـــظر المـهـدی❤
یا اباعبدالله........
سلام
ممنون از حضورتون
امیدوارم سعیتون رو کنید که آقا بطلبند
ازشون بخوایم با معرفت ببرنمون حتی شده ی بار ولی با معرفت بریم...
خیلیا بی قرار بودن واسه رفتن وقتی رفتن و برگشتن از قبلم بدتر شدن ب جای اینکه بهتر بشن...
نرفتن ب نظرم دلیل بر نطلبیدن نیست شاید برا اینه که دوست دارن ما با معرفت بریم که بهتر بشیم.
پاسخ:
ان شاالله به زودی ..با معرفت...نصیب همه..نه یکبار که همیشه...که دائم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی