یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

یهویی های خودم...

من منم ..و به دنبال مِنِ حقیقی ام میگردم..

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هدیه» ثبت شده است

"میاد خاطراتم جلوی چشام..."


من اون خستگی تو راهو میخوام.......


063m_20161117_111106.jpg

f1j2_20161117_111835.jpg

سلام بر بانوی مهر..

سلام بر آیینه ی تمام قد آنکه خدا را برآن داشت تا بگوید فتبارک الله احسن الخالقین..

خبرگزاری فارس: جشن بزرگ میلاد حضرت زهرا(س) در زاهدان برگزار می‌شود

سلام بر اولین فدایی حریم ولایت..

سلام بر تو که همه مان با تمام سیاهی هایمان تو را با افتخار مادر میخوانیم..

میلادتان مبارک باد..

کاش منتقمتان در این روز می بود و جشنی عالم گیر ب راه می انداختیم...




دقت کردین هیچوقت نمیتونیم ب خودمون اجازه بدیم حضرت مادر رو مامان خطاب کنیم؟

الان میخواستم تو حرف زدنام با ایشون بگم مامان...

دیدم خیلی لفظ مامان در مقابل مادر محقره.. و الان دارم شک میکنم ک میشه این دو تا رو مترادف دونست یا نه؟

خب ازین حرفا ک بگذریم گلبارون و برف شادی و کف زدنا رو تصور کنید...

خواهشا الکی ازین قسمتش نگذریدآ...میخوام واسه بی بی دوعالم ی جشن خوشکل بگیریم..

خب حالا ک تصور کردین تو خودِ خودِ مهمونی هستین....

کیک تولدم ک باشه یه چیزی کمه و من اسمشو نیاوردم...کی میدونه؟؟؟؟؟

آره بابا اصلا حواستون نیستآآآآآآآآآ هیچ جشنی بدون هدیه نمیشه که...

خب هدیه چیا آوردین؟؟؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟
راستشو بگم؟؟؟؟ من خودمم نه تنها هیچی نیاوردم با روسیاهی و یه عالمه خواسته های دنیوی مخلوط به آخرت اومدم...

راستشو بازم بگم؟؟؟؟؟

همین الان خجالت کشیدم ازین قضیه...

کی میاد هدیه بدیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا مگه میشه مگه داریم کسی نخواد کادو بده ؟؟؟؟؟

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

خب من چیزی ب ذهنم نمیرسه جز اینکه ی کار خوب رو شروع کنم ب عشق بی بی یا اینکه ی کار بد رو کنار بذارم........

حالا نوبت خوندن هدایا ست....

کیا چی آوردن؟؟؟؟؟؟

من میخوام هدیه ی حضرت مادر رو محکمتر بگیرم...

میخوام باهاش مقتدارنه تر راه برم...

+ میخوام برای رفتن تو راهش بیشتــــــــــــــــــــــــر تلاش کنم...

شماها چی دارین واسه بانو؟؟؟؟؟؟؟؟

میشه بگید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بشنوید باکمی تامل...




0


حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«تمام کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره ای است در برابر دریای­ پهناور


پوستر/ واجب فراموش شده

یه کربلا تو گلوم گیر کرده....

به دوستام ک پیام میدم همه دارن میرن انگار...من بدترین آدم روی زمینت...خدایا دارم  دق میکنم....

دلتنگم...

نوش جانتان این زمزمه...

اللهم عجل لولیک الفرج...

ضرر نمیکنید بشنوید...همین و التماس دعا...


الان که مطلب رو گذاشتم فقط سه چار کلمه ی اول بود و بس..

رفتم توی سایت عتبات شاید خبر جدیدی باشه ازینکه راهی وا شه منم برم زیارت..اربعین پیاده...

دیدم اینو تو نظرات نوشتن:


از یه بنده خدایی پرسیدم ان شاالله اگه بخوام اربعین برم کربلا باید چه کارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟
.
.
.

گفت اول میری پاسپورتتو از حضرت رضا(علیه السلام) میگیری

بعد میدی به حضرت معصومه(علیها السلام) پاراف میکنه

بعد میدی به حضرت عباس (علیه السلام) امضاء میکنه 

بعد از اون میبری دبیرخونه حضرت زینب(سلام الله علیها) ثبت میکنه

وآخرین مرحله ممهور به مهر حضرت زهرا(سلام الله علیها) میشه و تمام . . .

گفتم راهی نداره که زودتر انجام بشه؟!!

گفت چرا یه راه وجود داره اون اینه که 

بری در خونه حضرت رقیه (سلام الله علیها) رو بزنی و با ایشون صحبت کنی....
.
.
.
.
گر دخترکی پیش پدر ناز کند

گره ی کرب و بلای همه را باز کند


اللهم الرزقنا زیاره کربلا بحق رقیه بنت الحسین
سلام الله علیها ان شاءالله