این مطلب کپی شده....
دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ق.ظ
خـــــــــــــدایا !
من همانم که گـــاه خنــــدانم، و گاهی گریـــــان.
گاه شکرگزارم، و گاهی در حال گله کردن.
گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خــــــــــدای همیشگی ام!
من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام.
بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است...
معبـــــــــــودا!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را از هم جدا کن!
مرا به آغوش خویش دعــــــــــوت کن!
که تشنــــه ترینم به آن ...
تمام این گــــاه و بی گاههای مدامم را،
ببخــــــــــش ...
به حق بزرگی و مهـــــــــربانیت
الهی امین
کپی شده از:http://henasa.blogfa.com/
۹۴/۱۱/۲۶
سلام!
موضوع آزاد با رمان «زیبا!» منتظر حضور گرم شماست!
منتظرتان هستم!
موفق وموید باشید!
یاعلی!