- ۰۴/۰۵/۰۴
- ۰ نظر
بعد از مدتها اومدم ....راستش رو بخواید خواستم یه وب جدید بزنم...هرچیییی تقلا کردم نشد توی تاییدیه ی شماره ی همراه گیر کرده....کد تایید نمیداد...به هیچ خطی..
دیگه زور نزدم گفتم شایدم بااااید چراغ همین خونه رو روشن کنم....
حرفام زیادن اما بدرد کسی نمیخورن...
پس بی واسطه میخوام حرفهامو بنویسم...
خدای مهربونم با چشای قلبی اومدم به نوشتن....
حس میکنم دقیقاااااااا جلوی منی...
یادته تموم سالهای ۸۷ تا الان رو هرجا وهروقت باهات حرف نزدم و ننوشتم توی بلاگفام هی زمین خوردم....
از امروز میخوام تموم تلاشمو کنم که اینجا نوشتنم مثل بلاگفام شه عریانترین کلماتم رو بی واسطه میخوام بهت بگم....دوست دارم مثل بلاگفا اینجا تنهاااااااا جایی باشه که کلماتم سرریز میشن....بی قضاوت...بی پرده پوشی....بی سانسور..
الهی ....
نمیدانم از کجای دوری ام از تو بنویسم...
رهای رها...بی هیچ ویرایشی ..سخنانم را میشنوی...
عزیزترینم...در تمام مدت دوری ام از تو دانستم که هییییییییچکس و هییییییچ چیز آنچنان که آدمی متصور است نمیتواند حتی ادای تو را در بیاورد...حتی در سطح خیلییییی پایین...برای همین همیشهههه هرچیزی یا هرکسی که بخواهد جای تو را در دل پر کند آدمی از همانجا لطمه میبیند...میشکند...رنج میکشد...تاریک میشود....
یاد حدیثی افتادم که مضمونش این بود که اگر بنده به چیزی جز تو امید بندد امیدش را ناامید میکنی....
خدای مهربانم....عزیز دلم...
چشمانم از ذوق حضور ر محضرت تر شده و این را بعد از شاید سالهاست که دوباره تجربه کرده ام...
الهی چگونه بی تو سپری شد که ظاهرش تو بودی اما ذوق وشوقی نبود وگویی همه اش وهم بود....
می‌بخشی ام...میدانم...این را اشکهای جاری ام میگوید...که سرچشمه در قلبم دارد...
تو به هر بهانه ای مرا به خویش خواندی و من بجای اشارت هایت انگشت تو را واکاوی مینمودم که خبرگیرم از هدفت....
آه از عمری که در دوری ات سپری شد و شکر که تا زنده ام به خویش متوجهم نمودی...
الهی...
معجزه ی نوشتن را ان زمان که هنوز نه راندا برن و معجزه ی شکرگزاری اش مد شده بود و نه قانون جذب را کشف کرده بودند....دریافته بودم...هدیه ای بود از جانب خودت...امااااا مدتها بود که گویی خشکیده شده بود این اب حیات در سرانگشتان روحم....
اکنون که رخصت دادی دستانم بی درنگ و بی هیچ کم و کاستی بنویسند و مرا به حال خوب گفتگوی با خودت راه دادی از تو سپاسگزارم...
دوستت دارم....
ممنونم که هنوووووز هم مرا دوست داری....
